تنگ است دلم برای تو
ای مایه ی امید
تصویر گرم آفتاب
به دیوار سرد
چونان نسیم, آشنا
تلطیف شاخه بید
تنگ است دلم برای تو
تک لبخند زندگی
سرشار تر ز من
ای خنده ی سپید
چه روزگار تلخی شده.بیتا میگفت دلش میخواد زودتر نوروز شه شاید سال دیگه بوی بهبود احساس کنیم... تولدت مبارک.
کلا احساس میکرد این سال رو دوس نداره و میخواد زودتر تموم شه :) نمیدونم چقدر منطقیه شاید فقط یه جور امیدواری که روزگار با تغییر سال خوب شه.
_:) یادمه تفلک شب عید پارسال هم همین رو بهم گفت وبهش گفتم سال منم سیاهترین بودولی امیدوارم برا هر دو مون سال بهتری بیاد... تا جاییم که در توانم بود سعی کردم بهش محبت کنم(همینجور به نسیم برا درداشون)ولی انگار چیز زیادی در توانم نبوده :) انگار همون sms ها رو قراره شب عید امسال هم داشته باشیم.خیلی نازه بیتا گریه ام میگیره از غصه هاش اما گریه کی فایده داشته؟!! امیدوارم روزگار لا اقل ظلمش رو از رو سر بیتا برداره.بعد از شاد دیدن نسیم به رحم روزگار هم امیدوار شدم هر چند بعضی زخماش رو مرحمی نیست.امیدوارم برا بیتا :)
_:)
_بازم یه دنیا ممنون یادم بودی میخنده ی خیلی عزیز و بزرگوار,نمیدونی چقدر شادم کردی:) (عمو ... هستم ! ;) ) رسید پیام قبلیم؟
_بله رسید.مرسی از تو.مراقب خودت باش.شادی جای غم هات.
_مرسی تو هم شاد باشی,شبت بخیر :)
میخوای با یه تیر دو نشون بزنی نفسم؟؟
کاش مثل من عاشق بودی نه برا این که برگردی که آرزوی سنگینیه فقط برا این که میفهمیدی که هزار سال هم بگذره حتی یاد چوب های تو رو با هیچ کس دیگه ای عوض نمیکنم.آرزوت شادیه منه ولی کاش زودتر بفهمی با دم تو زنده میشم و بس.
پادشاهم چو به دست تو اسیر افتادم
عادتی کهنه شد این روز شماری
دل من
دل غمگین
دل تنها
دل من
دل دریا,دل بی ساحل من
تا کی ات ماتم و زاری؟
خیز و چشمت باز کن
عادتی کهنه شد این روز شماری
رد پایش آب شد
زندگی آغاز کن
تا کی ات امیدواری؟
نی گریزی نیست, کو لختی شنو
آنکه ما را یار دیرین می نگاشت
زود رفت
سر به روی سینه ای دیگر گذاشت
رفت و ما را...
جا گذاشت.
از آن به دیر مغانم عزیز می دارند که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست
چه ساز بود که در پرده می زد آن مطرب که رفت عمر و هنوزم دماغ پر ز هواست