نا امید .بد جوری نا امیدو داغون . ترس و استرس خراب شدن پایان نامه. همه جور فکر آشغال
اصن نمیذاشت بخوابم.از شدت استرس و ناچاری فقط برای اینکه خسته بشم از جام پاشدم و دوباره لپ تاپ رو روشن کردم.شروع کردم به ور رفتن با کدم و جندتا تغییر ساده که مطمئن بودم به درد نمی خوره روش انجام دادم.موقع ران کفتم خدایا جون من تروخدا شادم کن.مطمئن بودم جواب نمی گیرم.
ران کردم. باورنکردنی بود عددی که می دیدم دقیقا 100 بود.یعنی عین جواب بود. از شدت نا امیدی اولش یاورم نشد اما با چک کردن ایتریشن ها دیدم درستههههههههههههههههههههه.
وای خدا تو دیگه کی هستی دست شیطونو بستی
از شادی 5 صبحی به مشاورم اس دادم! :))
حالا هم برم نماز شکرمو بخونم که کلیییییی کمه برای این حرکت خدای خدا!