-
بارم دم خدای خواب گرم
چهارشنبه 24 آذرماه سال 1389 21:04
۲ شب پیش دز بر خرابت دیدمی
-
one old draft,one new
شنبه 24 مهرماه سال 1389 05:00
ghadimi che khub ke smsaa qate :) faghat kash daro divaro asemuno zamino maaho baadi aab,behet ehsaasamo beresune ke rahe har peiko peiqamo khabaramo basti. kash tabiat in ehsaasamo behet beresune ke tu khabo bidari ba to am. :) jadidi (pariruz) (uhum.hesse tanhaei badtarin hesse.daa'eman yeksaan nabaashad haale...
-
نموندنی
چهارشنبه 21 مهرماه سال 1389 16:09
چراغ هایی که میگذرند خبر از عبور دوباره ی جاده میدهند و عکس مبهم من به شیشه ی تاریک اتوبوس با حسرتی لخت نظاره گر چراغ هاییست که نمیگذرند و چراغ هایی که نمیگذرند زندانبان آرامشی در دوردست ها
-
مستی
جمعه 9 مهرماه سال 1389 19:08
همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستی که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی یه پولیور صورتی یا آبی بود که برات خریدم و خیلی دوس داشتی ولی مامانت اینا خوششون نمیاومد بعد بهم یه چیزی گفتی تو مایه های این که باید ۱۶ میلیارد تو جیباش پر پول باشه! بابا فنتتو عشق است
-
امتداد
پنجشنبه 1 مهرماه سال 1389 19:44
واقعا چه آدم تلخی بود اونی که دهنشو وا کرد و گفت: از دل برود هر آن که از دیده زود. حالا من شیرین کلام اصلاحش میکنم خزعبلات آقا رو: فوقش از دیده رود هر آنکه از دل برود. مشکلی هست نه؟
-
ای ساربان
پنجشنبه 18 شهریورماه سال 1389 20:39
Hamishe khodaayaa mohabbat-e del haa, be del haa bemaanad, be-saan-e del-e maa, ke leyli o majnoon fesaaneh shaved, hekaayat-e maa javdaaneh shavad… “ ey kaash ke in sho’badeh kaari bekonad.” maa mitoonim Daarim bozorg mishim Be mafhoom-e pahnaavar shodan-e vojoodemoon. Ehsaasemoon. Shakibaayimoon Kootaah, vali jharf....
-
این احساس تازه وارد
جمعه 12 شهریورماه سال 1389 19:34
... دل من دست خودم نیست که گویم نرود شکوه از چشم کسانیست که بی رخصت ما دل بیکس ببرند قیمت دل نه به این ارزانیست نه به این آسانیست لیک ایشان به نگاهی بخرند قفس سینه ی من خواست که مرغ دل من رام بماند نپرد با چنان چشم که ایشان دارند همه مرغان بپرند
-
دانی که اسیری به چه معناست؟... ندانی
دوشنبه 25 مردادماه سال 1389 18:35
انگار یه برنامه ی ماهواره ای بود که همه ی مردم داشتن میدیدن.راجع به یه هنرمند جوون که تازه چهره شده بود و مصاحبه ی پخش مستقیمی که داشت باهاش میشد راجع به سبکش. مثل زهرا کوچولو لباس پوشیده بود و صداش نامفهوم بود اما چهره اش آشناترین.
-
آستانه ی شنوایی ما خسروان
یکشنبه 10 مردادماه سال 1389 21:43
به نظرم اومد دستام پیر شدن.ظاهرش هیچ فرقی نکرده اما امروز بعد از مدت ها اونم توی پادگان اشک ته چشمم حلقه زد.در حال رژه بودیم ولی من یاد یه خاطره ی دور افتاده بودم.بازی انگشتای دست ها و شست ها کنار پنجره ی ماشینی که ار میانبر زعفرانیه میرفت تجریش. ۲تا دست شاد گره خورده که با هم بازی و زور آزمایی میکردن.یه لحظه به نظرم...
-
هایده...
دوشنبه 31 خردادماه سال 1389 21:30
رفتم و بار سفر بستم با تو هستم هر کجا هستم
-
عزیز قدیمی
جمعه 14 خردادماه سال 1389 02:41
تو چون آبی و من ماهی تو چون ماهی و من یک دشت تاریکی و شاید چون سیه رو آسمانی تشنه ی ماهی و حتی برکه ای مرده که گر عکسی ز روی ماه تو وی را شود مهمان شود چون چشمه ی ماهان.
-
خواب
چهارشنبه 22 اردیبهشتماه سال 1389 10:12
. خواب دیدم مادرت بهت میگه: دخترم بهتره بهش زنگ بزنی و تو گفتی دلم نمیخواد و اکراه داشتی از این. منم از پشت تلفن میشنیدم حرفاتون رو.
-
در دلم چو خانه کرده ا ی
شنبه 11 اردیبهشتماه سال 1389 21:43
باز هم نشسته ای در سکوت شب باز هم هوای تو گرفته رنگ آرزو در سکوت بی امان این شب دراز چه صداهای روح نوازی شنیدنیست تو جوانی و برق آرزو در نگاه بی ریای تو دیدنیست باز هم صدای نفس های شب بپاست باز هم هوای سینه ی تو آکنده از دعاست باز هم قلم به دست مینویسی که او کجاست تو کجا هستی ای ستاره ی امید شام تار تو کجا هستی ای...
-
تو به خواب خوش بیاسای و به عیش و کامرانی
شنبه 4 اردیبهشتماه سال 1389 05:34
دیشب دلم برات خییییلی تنگ شد و افشاریت ر گوش کردم که توش یکی گفت ... دلم خواست بهت بگم که چقدر مایه ی افتخار منه که لا اقل یه ز مونی دستت تو دست من بود و سرت رو شونه ی من و بگم که چقدر دلم برات تنگ شده ولی نگفتم بازم :) نتیجش این که خوابت رو دیدم که مهدی توانا بهت میگفت که... امشبم با اجازه ات ر فتیم تو یادت و افشاریت...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 31 فروردینماه سال 1389 04:06
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوووووچه گذشتم همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم
-
قدرتی
جمعه 28 اسفندماه سال 1388 02:36
:)))) sangin nabor barashun s..... jan :))) aaaaaaali bud :))) ruham shad shod.shaaaaaaaad baashi :) :) :)) khub bashi duste ghadimie azizam
-
میلفورد ۶۷۸
چهارشنبه 19 اسفندماه سال 1388 23:12
نمیدانم آن روز ( امروز ۲ دی ۸۶) که دستان نازش به دست دگر بود چه از دست من دید که آن گونه از من برنجید همان دم که از پیش آن دوست به پیش من آمد و با کوله باری از شوق شیرین دیرین به من گفت از گرمی ونرمی دست های چو آغوش و من درد دیرین خود را به سختی پس خنده هایم نهاندم که حتی صدای شکستن صدای دلم گوش او را نزارد و شاید چو...
-
badbakhtiehaa
دوشنبه 3 اسفندماه سال 1388 13:52
alan motevajjehe mozoo shodam. ghable konkoor vaghte on shodan nadaashtam.un ruz ke sms zadi fekr kardam kasi umade tu bloget ye chizi neveshte jeddan ehtemaal daadam ye kasi az kasaaeeie ke dooset daare. az smset fekr kardam fekr kardi ke man baraat comment gozaashtam o nemidoonestam manzooret az jomleye che mikoni...
-
گل فروشی عجله
دوشنبه 12 بهمنماه سال 1388 14:01
-فکر میکنم دیشب که اسمس دادی یه گل نرگسی ۳ساله شد. --خواب دیدم رفتین پیرجل و زنگ زدی میگی الان اومدیم پیرجل کجا بریم قشنگ باشه؟ منم گفتم برا تو باغ زردآلو :) این بود اسمسه دیشب که نمیرسید : :) من پخمه که تاریخ دیروز و از امروز تشخیص نمیدم بازم تو :) ولی غیر از تاریخا دیگه همش یادمه :) گل خیلی عزیزه اونم نرگس :) ۲ هفته...
-
نگر این ماه که ماه من و توست
یکشنبه 11 بهمنماه سال 1388 03:30
چه خوب که هنوز یه چیزایی داریم که بتونیم با هم تماشا کنیم :) سلام :) حیفم اومد نگم , این ماه رو ببینی :) دیشب خوندم درشتترین ماه تو چند سال اخیر و آیندست :) هرچند من تفاوتی نسبت به ماه قبلیا توش نمی بینم و همون ماهه!حالا اگه ساختمونای اطرافت گذاشتن سمت شمال شرقه :) ...- من ...م این خط 919 مه گفتم برا کنکور یه کم سرم...
-
از خواب برآمده,جاری به دکمه ها
یکشنبه 27 دیماه سال 1388 03:50
تنگ است دلم برای تو ای مایه ی امید تصویر گرم آفتاب به دیوار سرد چونان نسیم, آشنا تلطیف شاخه بید تنگ است دلم برای تو تک لبخند زندگی سرشار تر ز من ای خنده ی سپید
-
ناهید خاله و یه دونه تار موی تو
شنبه 26 دیماه سال 1388 06:13
چه روزگار تلخی شده.بیتا میگفت دلش میخواد زودتر نوروز شه شاید سال دیگه بوی بهبود احساس کنیم... تولدت مبارک. کلا احساس میکرد این سال رو دوس نداره و میخواد زودتر تموم شه :) نمیدونم چقدر منطقیه شاید فقط یه جور امیدواری که روزگار با تغییر سال خوب شه. _:) یادمه تفلک شب عید پارسال هم همین رو بهم گفت وبهش گفتم سال منم...
-
تا افق خالیست ره
سهشنبه 22 دیماه سال 1388 10:43
عادتی کهنه شد این روز شماری دل من دل غمگین دل تنها دل من دل دریا,دل بی ساحل من تا کی ات ماتم و زاری؟ خیز و چشمت باز کن عادتی کهنه شد این روز شماری رد پایش آب شد زندگی آغاز کن تا کی ات امیدواری؟ نی گریزی نیست, کو لختی شنو آنکه ما را یار دیرین می نگاشت زود رفت سر به روی سینه ای دیگر گذاشت رفت و ما را... جا گذاشت.
-
هرگزانه
دوشنبه 21 دیماه سال 1388 03:54
عشق با جدایی نمیمیرد با بسیار با هم بودن شاید ولی با جدایی هرگز vali ba jodaayi HARGEZ
-
افشاری
شنبه 19 دیماه سال 1388 22:27
از آن به دیر مغانم عزیز می دارند که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست چه ساز بود که در پرده می زد آن مطرب که رفت عمر و هنوزم دماغ پر ز هواست
-
ما ز یاران چشم یاری داشتیم
جمعه 18 دیماه سال 1388 05:31
delam nemiaad 2baare nanevisamesh. say mikonam yaadam biaad: salaam. aslan fekr nemikardam biaam injaa baraat benevisam. ammaa in baa oonche dirooz neveshtam fargh daare. haale safar nadaaram. 4:00 paashodam va alaan (yani oon moghe ke mineveshtam) 5:30 e. ****? dge az in harfaa gozashte ke begam dooset daaram....
-
تا شصت پای من..
پنجشنبه 17 دیماه سال 1388 00:51
در ادامه ی شگفت زدگیه دیروزم حس ششمت دوباره متعجبم کرد و اون این که بعد از یک سال درست امشب بهم sms زدی و حالم رو پرسیدی!!خودت که هیچی نمیفهمی از عشق بازم حس ششمت!! ;) هر چند خودت ازم دور شدی اما همین چیزا باعث میشه محکمتر منتظر برگشتت بمونم. میروم وز سر حسرت به قفا مینگرم که چرا بیش نخوردم ز غذات ای سحرم
-
هنوز...
سهشنبه 15 دیماه سال 1388 06:58
آخرین باری که دنبال وبلاگت رفتم پاییز ۸۷ بود به امید این که یه خبری ازت پیدا کنم ولی وبلاگت نبود.حالا بعد عمری خواستم یه گوشه برا خودم چیز بنویسم تا به یاذگار بمونه... گفتم حالا خودم راش میندازم اما اونجا گفت یک کس دیگه داره این وبلاگو رفتم یه جا دیگه اونم اشغال بود اما این جا رام دادن و شروع کردم.ولی از محیطش خوشم...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 14 دیماه سال 1388 13:27
عمری گذشت ومن هنوز گریه میکنم آیا ندیده است هیچ چشم مست دوست ؟