میخنده

دل نگارها ,خفا خفته های من

میخنده

دل نگارها ,خفا خفته های من

شطرنج

لعنت خدا بر جهل بر جهل بر جهل

که هر آنچه کوشیدم جهل نزدیکان به باد داد و هر آنچه بر اصلاحشان گماشتم بر نا امیدیم افزود.

رنج از غربت است و بس.

از تفاوت آدمی و پیرامون.و در این تفاوت همواره سمتی دیگری را جاهل می یابد و ... زهرمار خدا برای چه اینجایم انداختی که خود خاک بر جسد خود بریزم با لبخند...

دل چی بود این وسط که حواله ی ما کردی؟ سند برندگیت؟ کیش تهدیدت؟ یاشه اصن تو ی بی پدر مادر برنده.کی یکی از این ۳ تا (عقل و دل و جون ) رو خاموش می کنی و از ما می کشی بیرون؟

می بینی که داری گند می زنی تا کی میخوای این بازی ناجوونمردونه رو ادامه بدی؟

لعنت جهل بر خدا بر خدا بر خدا

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد